حسن مکارمی

هنرمند روانکاو پژوهشگر

زبان های ديگر

جمعی از فعالان حوزه کودکی با صدور بیانیه‌ای دربارۀ وقایع خوزستان، این اتفاقات را تاسف‌بار خواندند.
به گزارش دریافتی انصاف نیوز، متن کامل این بیانیه به همراه اسامی آن در پی می‌آید:
مسئولان و برنامه‌ریزان کشور
کودکان و نوجوانان ایران، آینده‌سازان این سرزمین هستند.
وقایعی که امروز در خوزستان و دیگر نقاط این مرز و بوم بر کودکان و نوجوانانِ آسیب‌پذیر می‌گذرد، برای آنان و ملت عزیز ایران پیامدی جز نهادینه‌کردن خشونت‌طلبی و روحیۀ انتقام‌جویی، نخواهد داشت.
وظیفۀ اول شما حفظ حقوق و آماده‌کردن بستر رشد و سلامت و رفاه کودکان و نوجوانان است. نسلی که در فضای هشت ساله جنگ تحمیلی عراق با ایران متولد شد، می‌بایست با بازسازی شهرهای ویران‌شده، دوباره روحیۀ نشاط خود را به‌دست می‌آورد تا در سازندگی شهرهای خود مشارکت کند.
متاسفانه با گذشت بیش از سه دهه از پایان جنگ ایران و عراق، اقدامات لازم برای بازسازی مناطق جنگ‌زده و بازآفرینی شور و شوق زندگی در میان ساکنانِ این مناطق، نه تنها از سطح شعار فراتر نرفته، بلکه با بی‌برنامگی و تصمیمات غلط، بازسازی زیرساخت‌‎های اساسی به‌منظور تامین نیازهای ضروری مردم در استان‌های جنوبی کشور نیز انجام نپذیرفته است.
تخریب محیط زیست و بوم خوزستان، خطۀ زرخیز و قلب تپندۀ ایران، آسیب‌های جبران‌ناپذیری به همراه داشته و مردم به جان رسیده و مادران و پدران نگران از سرنوشت آیندۀ فرزندان دلبندشان را به‌ناچار به خیابان‌ها کشانده است.
علی‌رغم هشدارهای مکرر نهادهای دلسوز مدنی و اعلام مشارکتشان در برنامه‌های سازندگی مناطق جنگ‌زده، تاکنون نشانه ای از تاثیر و پاسخ آن در مجریان و سیاست‌گذاران به چشم نخورده است.
با این رویکرد دیر نیست با سیل مهاجرت کودکان و نوجوانان به شهرهای بزرگی مانند اصفهان، شیراز، مشهد، تهران و دیگر نقاط روبه‌رو شویم و بیش از پیش شاهد کودکان و نوجوانان بی پناهِ خیابانی و زباله‌گرد و معتاد و گستردگی زندگی حاشیه‌نشینی باشیم.
یقین داریم ادامه روش‌های برخورد خشونت‌بار و انباشت غیر قابل مهار انواع مختلف ناهنجاری‌های اجتماعی، دیر یا زود کل جامعه ایران را در برخواهد گرفت.
با مشاهدۀ وقایع روزهای اخیر در زرخیزترین استان کشور، یعنی خوزستان عزیز، ما امضاکنندگان این بیانیه به‌عنوان جمعی از نهادها و فعالان جامعه مدنی در حوزۀ کودکان و نوجوانان، از شما مسئولان و برنامه‌ریزان کشور می‌خواهیم هرچه زودتر؛
به‌جای اعمال خشونت به خواسته‌های برحق مردم قهرمان خوزستان و آینده کودکان و نوجوانان آنان، توجه کنید و توان مالی و سرمایه‌های انسانی کشور را با برنامه‌ریزی تخصصی و منسجم علمی، صرف بازسازی محیط زیست، بهبود معیشت و تامین نیازهای اولیه مردم آن استان کنید.
در یک اقدام فوری و حیاتی، کودکان و نوجوانان را از اثرات مخرب بحران نجات دهید و به‌جای تکرار راه‌های نادرست و غیر علمی رفته، با برنامه‌ریزی هم‌آهنگ از همکاری نهادهای مردمی و مشارکت مردم بومی در بازسازی و ساختن آینده‌شان یاری بگیرید.
کودکان و نوجوانان، خانواده‌ها و عموم مردم ایران، زیستن با احترام و امن در سرزمین پرافتخارشان را از حقوق اولیۀ خود می‌دانند و این خواست جز با حفظ کرامت و تامین رفاه آنان از جانب مسئولان و مجریان کشور، میسر و ممکن نخواهد شد.
امضاکنندگان:
شورای گسترش فرهنگ صلح برای کودکان، کانون توسعه فرهنگی کودکان، موسسه فرهنگی هنری رسم کودکی، فصلنامۀ رسم صلح، گروه داوری جایزۀ لاک‌پشت پرنده، موسسۀ افرا، کانون رشد خلاق، و
منیر همایونی، حسن مکارمی، مسعود جعفری جوزانی، شاپور منوچهری، سعید مدنی، شهرام اقبال‌زاده، عمادالدین باقی، شهلا معظمی، محمد جلالی، تهمورث بشیریه، زینب تعالی، صالح نقره‌کار، نیلوفر تیموریان، علی‌اصغر سیدآبادی، فرحناز عطاریان، سهیلا فغانی‌شجا، طیبه شریف‌پور، فرمهر منجزی، جمال‌الدین اکرمی، ستاره باقری، گلرخ محمدیان، علی‌اکبر باغانی، زهره ناطقی، مهدی محمودیان، راحله هدایتی، حسین نعیمی، حسام سبحانی، ندا حیدری، محیا نمازی، پگاه رضوی، مهدی خاکی‌‌ فیروز، نسرین محمدباقری، فاطمه حسنلو، فاطمه رحمانی، مظفر مجدی، زهرا علی‌اکبری، عزت‌اله مهدوی، جاوید سبحانی، خلیل موحد، مهسا محمدحسینی، نعمت‌اله شیخ سقا، رضا مهدی هزاوه، اکبر نهاری، سید حسن درخشنده، محسن عمرانی، مرتضی ملیجی، ابوالفضل رحیمی شاد، شهرام جمالی، محمدرضا نیک‌نژاد، عبدالجلیل کریم‌پور، حامد شفیعی، محمد حبیبی، اعظم سبحانیان، غلامرضا امامی، محمدکاظم متولی، حفیظ‌اله مشهور، نرگس ملک‌زاده، صفیه بسیم، محمد خلیلی، فروغ تیموریان حمیدرضا رسولیان، علی مرادی، سمانه اسدپور، محمدرضا شمس، زهره هاشمی، کبری زارع، معصومه مرادی، محمد‌ ولی‌زاده، سعید حسام‌پور، عطیه فیروزمند، فاطمه قاسم‌پور، میترا یگانه، لیلا دهقانی، مهناز احمدی، سحر حدیقه، سمیرا رفیعی، ضحی محزون، سمیه رضایی، مرجان فولادوند، آزاده نجفیان، فرزانه معینی، ملیحه مصلح، مریم سجادپور، اعظم ایزدی، شیدا آرامش‌فرد، اعظم سلطانیان، مرجان کامیاب، بدری زارع، کلر ژوبرت، فرناز ملکی، عاطفه جمالی، مهسا مومن‌نسب، پوران محمودیان دهکردی، محمد‌جواد مهدوی، فرهاد حسن‌زاده، مصطفی رحماندوست، فرید عابدی، جمشید خانیان، مهدی حجوانی، محمدرضا مرزوقی، رفیع افتخار، محمد سرابی، حدیث لزرغلامی، مناف یحیی‌پور، امید وهابی‌املشی، داود امیریان، فاطمه زمانی،حسین بکایی، علی مولوی، نوید سیدعلی‌اکبر، محسن هجری، طاهره ایبد، زهرا عبدی، حسین تولایی، سمیرا قیومی، عباس جهانگیریان، محمدعلی شامانی، فاطمه سالاروند، شکوفه صمدی، علی زارع، راضیه بهبهانی، پیروز قاسمی، سیدعلی کاشفی‌خوانساری، محمود مژده، سیمین ظریفیان، پریسا به‌آبادی، فائزه الماسی، مهدی رحمانی، لاله آتشی، اعظم موسوی، مهدی دولت‌دوست، رضا حیدرنژاد، فرزانه شبانی، امیر حق‌شناس، مهدی احمدی، بهشته خادم‌الشریعه، شهیده مهاجر، مهدی فخرزاده و رضا عبدی.

به یاد اسماعیل خوئی

تاریخ چاپ  

اسماعیل خویی شاعر معاصر و عضو کانون نویسندگان ایران، درسن ۸۳ سالگی ساعتی پیش درگذشت.ـ (متولد نهم تیرماه ۱۳۱۷ در مشهد .درگذشت۴ خرداد۱۴۰۰ در لندن) یاد عزیزش گرامی
تسلیت به دخترشان صبا،
به خانواده اسماعیل خویی و جامعۀ هنری و فرهنگی ایران در کانون نویسندکان ایران «درتبعید» و انجمن قلم ایران «در تبعید» ودوستدارانش تسلیت می گوییم.
اسماعیل خویی به علت ذات الریه شدید در روز جمعه (۲۱ مه) به بیمارستان منتقل شده بود. متاسفانه نارسایی ریه‌، قلب و کلیه سرانجام به حدی بود که امکان مداوا فراهم نبود.
و امروز شاعر گرانقدر و عزیزمان را از دست دادیم.
اشعار خویی در کشورهای مختلف و به زبانهای انگلیسی، روسی، فرانسه، آلمانی، هندی و اوکراینی ترجمه شده‌اند. او همچنان با تسلطی که به زبان انگلیسی داشت، به این زبان نیز اشعاری سروده است و نخستین شاعر ایرانی است که جایزه روکرت درکوبرگ را در سال ۲۰۱۰ از آن خود کرده است.
پس از انقلاب ۵۷، خویی بعد از مدتی زندگی مخفیانه، در سال ۱۳۶۳ از ایران خارج شد و از آن زمان در لندن زندگی می‌کرده است. او از پایه گذاران انجمن قلم در تبعید و کانون نویسندگان ایران در تبعید نیز بود. پس از انقلاب ۵۷، همواره از مخالفان حکومت جمهوری اسلامی به شمار می‌رفت.
«بی‌تاب»، «از صدای سخن عشق»، «درنابهنگام»، «جهان دیگری می‌آفرینم» و «قهقاه ناشنیدنی مرگ» از جمله آثار اوست.
"چند دوبیتی از دفتر "کشتار 67 به بانگ بلند " از اسماعیل خویی":
من باتونگویم که چه یاچون بنویس.
از حال درون یا که ز بیرون بنویس.
بنویس بدان‌چه‌ت آید از دل بیرون،
ای شاعرِ قتلِ عام با خون بنویس.
اندوه‌ِ هزار ساله دارم‌ در دل‌.
ايكاش نبيندم غم‌ ديگرِ دل‌.
من‌ پيرترم هزار سالی امروز،
با داغ‌ِ هزارها جوانم بر دل‌.
با اين‌ همه‌ خون‌ كه‌ ازتن‌اش گشت روان،
رفته‌س زاندام‌ِ وطن‌‌ توش و توان‌.
با ين‌ همه‌، باش‌ تا زجا کَنده‌ شود
سيلابه‌ی شيخْاوژن‌ِ جان‌ های جوانآ
چون برسرِ كار آمد آن‌ اژدر خوك‌،
صدره‌ به‌ سلوك‌ بدتر از جمله‌ ملوك‌ ،
زنجيره‌ی زندگانیی ما گرديد
سوك‌ ازپی سوك‌ از پی سوك‌ از پی سوك‌.
شيخی كه پُر از جهل و خرافه ست‌ سرش،
كُشتارِ گزينه‌ی جوانان هنرش ،
بر ريشه زندْمان و نمازش تبرش‌ :
بادا كه‌ نمازِ او زند بر كمرش‌ !
قاضی ی بهانه جو از او كرد سئوال‌:
- "آيا خوانی نمازِ خود در همه‌ حال‌؟"
او هيج‌ نگفت و قا ضی اعدامش كرد:
غافل‌ كه‌ مسلمان‌ است‌، امّا كَرولال‌.
-"خيزی به‌ نماز؟"
- "روز و شب‌، با اخلاص‌!"
-"لعنت‌ به‌ گروهَك‌ات كنی؟"
-"لعنت‌ِ خاص‌!"
قی كرد، ولی، به‌ پاسخ‌ِ "ياران‌ات
را نيز تو حاضری زنی تيرِ خلاص‌؟"
ای عاشق‌ِ انسان‌ ! به نمازت چه نياز؟
هان‌ ! سربفراز ، چون مسيحا ، به‌ فراز.
از بس‌ كه خدايی است‌ مهرِ تو به خلق‌ ،
بايد كه‌ نماز هم‌ بَرَد برتو نماز.
اين‌ كُشته‌ كه‌ برزمين‌ِ زندان‌ خفته‌ست‌،
با لاله كه‌ بر سينه‌ی او بشكفته‌ست‌،
با راهبران‌ِ حزب‌ِ كين‌ و غم‌ و مرگ
از مهر و سرور و زندگی میگفته‌ست‌.
اين‌ كُشته‌ ، كه‌ بر روی زمين‌ اُفتاده‌ست
- زان‌ پس كه‌ گذارش به‌ اوين‌ اُفتاده‌ست‌-
آزادی را بوده‌ منادی ، امّا
در بندِ مُناديان‌ِ دين‌ اُفتاده‌ست‌.
اين‌ كُشته هَفَشت تير خورده‌ست ، امّا
با تيرِ خلاص‌ جان‌ سپرده‌ست ، امّا
لبخند به‌ لب‌ : چرا كه‌ كرده‌ست اقرار،
نام از رُفقای خود نبرده‌ست، امّا.
اين‌ كُشته‌ نمیخواست كسی كُشته‌ شود؛
يا دست كسی به‌ خونی آغشته شود:
نك‌ بخت‌ِ خوش‌اش‌! كه‌ پيش از آن‌ درغلتيد
كاينگونه زكُشته پُشته‌ها پشته شود.
اين‌ كُشته‌ دلی داشت‌ چو دل‌ های بزرگ‌:
آماده‌ی دل‌ زدن‌ به‌ دريای بزرگ‌:
دريای بزرگ‌ِ مرگ بلعيدش‌، ليك
برجاست از او اُميد فردای بهتر
.
اسماعیل خویی ۹ تیر ۱۳۱۷ در شهر مشهد به دنیا آمد. پدرش وضعیت اقتصادی خوبی داشت اما ناگهان پدر بدهکار شد و اموالش را از دست داد و او که فقط هشت سال سن داشت ناگزیر شد برای گذران زندگی تابستان‌ها در بازار کار کند. خویی کودک کار بود و با این حال با حمایت دایی خود موفق شد به تحصیلاتش ادامه دهد. خویی بعد از آنکه از دانشسرای عالی فارغ‌التحصیل شد با بورس تحصیلی به بریتانیا رفت و از دانشگاه لندن دکترای فلسفه گرفت. او پس از بازگشت به ایران در تهران ساکن شد و در دانشگاه تربیت معلم تهران به تدریس پرداخت. خویی در مصاحبه‌ای گفته است در تهران تحت تاثیر «زمستان» اخوان ثالث قرار گرفت: «کتاب زمستان من را بیدار کرد و کلید آشنایی من با شعر نو بود. من با کتاب زمستان از خواب هزار‌و‌صد ساله‌ شعر سنتی بیدار شدم و پس از اخوان بود که نخست و بیش از پیش از همه با شاملو آشنا شدم و بعد به تدریج با شاعران دیگر. نیمایوشیج واپسین شاعری بود از نوسرایان که در آن زمان با او آشنا شدم.» اسماعیل خویی از پایه‌گذاران کانون نویسندگان ایران است و دو دوره نیز عضو هیئت دبیران کانون بوده است. از او مجموعه اشعار فراوانی منتشر شده است: «بر خنگ راهوار زمین» ۱۳۴۶، «بر بام گردباد» ۱۳۴۹، «از صدای سخن عشق» ۱۳۴۹، «فراتر از شب اکنونیان» ۱۳۵۰، «در نابهنگام» ۱۳۶۳، «گزاره هزاره» ۱۳۷۰،«جهان دیگری می‌آفرینم» ۱۳۷۹ و «شاعر خلقم، دهن میهنم» ۱۳۷۹ برخی از آثار شاخص اوست. تازه‌ترین دفتر شعر اسماعیل خویی به نام «دیر نمی‌شود دلم» چندی قبل از مرگ شاعر توسط انتشارات زاگرس در آتلانتای آمریکا منتشر شد.

این تابلو دیروز تمام شد. نامش : بیا قناری در بهشت با هم برقصیم. قناری در خالی سپید هنوز متولد نشده است. در قهوه ای پس از تولد است. در سمت راست بالا، قناری در دو قالب پرنده و انسان نخستین حرکت یگانگی را انجام می دهد و در انتها در وسط تابلو قناری- انسان به بهشت می رسد.

#حسن_مکارمی