نفسی دیگر

تاریخ چاپ  

بردوام جانِ خویش در هستی می‌اندیشم،

و بر نمازهایِ سادگی پدرانم.

بخشش نفسی دیگر را گدایی نخواهم کرد.

چون رفتگان آمده‌ام.

و چون آمدگان می‌روم.

نه، بخشش نفسی دیگر را گدایی نخواهم کرد.

فراتر از خیالِ من از حضورِ خویش در هستی،

جهان‌های دیگری است، و این بی‌گمان.

و فراتر از خیال‌های همگان، جهان‌هایی است،

و این بی‌گمان

خیال‌هایی نایافته و جهان‌هایی نیامده

من چه ذره و جهان چه پُر و نفس‌هایم چه ژرف

با این همه، بخشش نفسی دیگر را گدایی نخواهیم گرد.

چرا که همین آخرین نفس،

عشق است، زیباست،

نه، بخشش نفسی دیگر راگدایی نخواهم کرد.

 

حسن مکارمی ۲۰۰۷ فرانسه