حسن مکارمی

هنرمند روانکاو پژوهشگر

زبان های ديگر

لغات کلیدی استفاده شده: "شعر"

(poème) شمارش بی‌جان

تاریخ چاپ  

پاره کرباس کهنه، همخوانی کبکان درمانده را به یاد می‌آورد. در لایه‌های رسوبی، یاد اندیشه‌های فراموش ناشدنی دریای پهناور پیشین را می‌سازند. به شمارش هر «پیش»داده‌ای است. کژکاری راه‌های نافرجام، خود آینده‌گر خستگی است. دیدِ جان در دستور نیست. جان خود شمارش است. درد «جان‌سوز» پاک‌سازی است، به مرز «نرسیدن» رسیدن، جان به شمارش نباختن ادامه مطلب

(poème) گم‌گشته‌ام، گم‌گشته‌ای پریش

تاریخ چاپ  

کارِ گرانِ کراندنِ دل را، در کوهپایه‌های فرهادین به پایان نرسانده‌ام، چشمه‌های نیاز را می‌جویم. شیرین تنی در دورهای روانم، ماهسان، ترانه‌های بلورین مهر را هاله می‌کند. بیرونِ درونم واژه‌های گردنکش را به جنگ می‌خواند، و درون بیرونیم آبروی جستجوگرانه‌ی خاکیم را بر باد می‌دهد. در میانه‌ی بارش نور، پرسش ناخواسته‌ای بر می‌تابد، یاخته‌های گسیخته، ادامه مطلب

(poème) نیم، نیم

تاریخ چاپ  

ترانه خوان نیم، نگاره‌گر نیم، چشمم، دهانم، واژه‌ام. تنهایی آغاز راهی بی نشان گردم، غبارم، ناله‌ام.    ۲۰۰۲  حسن مکارمی

(poème) همیشه بوده‌ام

تاریخ چاپ  

نمی‌زیم، جای تهی خویش را پُر می‌کنم. با پرسشِ نگاه، با پیامی پنهان، مرا می‌جویند، آنگاه، باز می‌گردم و جای تهی خویش را پر می‌کنم. هر بار جهانی تازه در لابلای درزهای فشرده آغوش می‌گشاید. با نوری ساده، با هوایی فریبا، نچشیده شیرینی سفر، باز می‌گردم و، جای تهی خویش را پر می‌کنم، چنانکه گویی، ادامه مطلب

(poème) تندیس‌گوی

تاریخ چاپ  

من سراب خستگی را «گِل» کنم ناله‌های تشنگی را «دل» کنم. من نشان بی‌خودی در «سر» نهم دردهای بی‌دلی را «جان» کنم.  ۲۰۰۲  حسن مکارمی