خلاصه
چنان کن که من.... چنان کن که من از دامن تو، پرواز گرم نرفتن بیاموزم، و به بالهای آزادیم ماندن. آنچنان که تجربه جهان را در عشق دوره کنم. *** چنان کن که من در گفتگوی با تو، زبان خالص هستی بیاموزم، به واژه هایم رخت سکوت بپوشانم، و درک بی واسطه بودن را مزه کنم. *** چنان کن که من در ثانیه های تو، سکون تجربه های اعداد نیامده را در خواب کنم. تا به نیستیم شادی دیدار به بخشم. *** چنان کن که من.. حسن مکارمی زمستان ۲۰۱۱ پاریس
خلاصه
دوستت دارم گفت دوست دارم و قاعده دیگر شد * و نماز در زمان وضو منجمد گشت. و آداب همه عابدان بی تصویر ماند. گفت و ترانه های رنگین، پرواز قناری ها را بدرقه کردند. گفت و آبهای سکوت رنگ معنی یافتند. و جنگلها مهماندار خستگی پروانه های دور گشتند. گفت دوست دارم، و " زنان لطافت " بوسه های آبی خویش بر عابران صبور هدیه کردند. و مرگ در پشت زایش پنهان شد، از شرم. گفت، و آنکس که شنید ، چون آیینه ای در سخن ، فریاد برآورد که: دوستت دارم. حسن مکارمی پاییز ١٣٩١ پاریس
خلاصه
نگاهی دیگر بر هشتاد و هفت بیت نخست شاهنامه بخش دوم و پایانی اثر والای حکیم ابوالقاسم فردوسی طوسی و کشف دوباره دورنگری و ژرف نگری او. بخش دوم و پایانی سخنرانی در پاریس