تاریخ چاپ
خلاصه نگاه روانکاو با دکتر حسن مکارمی: بخش سی (حوزه نوروز) تهیه شده توسط تلویزیون اینترنتی رنگین کمان، بنیاد آزادی اندیشه و بیان فروردین ماه ۱۳۹۸ پاریس
متن محتوای ویدیو
نگاه روانکاو (بخش ۳۰): نوروز
با سلام و درودی مجدد بر هممیهنان عزیز و پارسیزبانانی که با ما همراه هستند
در سیامین بخش نگاه روانکاو در مورد حوزه نوروز صحبت میکنم. تا چند روز دیگر نوروز خجسته، نوروز پیروز، نوروز باستانی، نوروز طبیعی میرسد. ببینیم نگاه روانکاو چگونه میبیند این نوروز را. عید سعید باستانی مهم است. یک زاویه نگاه به نوروز نگاه به مراسم است، مراسم سنتی. کلاً بخشی از رفتار اجتماعی را میگوییم مراسم سنتی که مراسمی جمعی است و از گذشتههای دور آمده، مخصوصاً نوروز که از زمانهای خیلی دور تا به امروز حفظ شده است. کسانی که در حوزه نوروز زندگی میکنند ممکن است دارای مذاهب گوناگون، زبانهای گوناگون، مناطق گوناگون باشند؛ حتی ممکن است درجایی که اصلاً تصورش را نمیکنیم مثلاً در جنوب اسپانیا اثرات نوروز مانده باشد. در مراکش حتی تعطیلات مدارس از همان نوروز شروع میشود به مدت دو هفته؛ یعنی مبنای تحولی است در زندگی مردم مراکش و اسپانیا. در جنوب اسپانیا وقتی مسلمانان حکومت میکردند ایرانیان همراه با مسلمان توانستند بهتدریج مراسم نوروز را جا بیندازند. در جنوب اسپانیا مردم بیرون میآمدند با لباسهای گوناگون، با بازیهای مختلف و با سرگرمیهای مختلف و جشن میگرفتند. در اولین روز فروردین، درست در ثانیهای که زمین در وضعیتی است که زمستان میرود و بهار شروع میشود، سال نو میشود که به آن نوروز میگویند و آن را جشن میگیرند. با همه اختلافاتی که مردمی که در این حوزه نوروز زندگی میکنند با هم دارند، زبان، فرهنگ نشستوبرخاست، سطح زندگی، سطح تمدن شهرنشینی و حتی شکلهای گوناگونی که این جشن سنتی را برپا میدارند، بههرحال آن را جشن میگیرند. در این مناطق نوروز تغییری است، فرق دارد ازنظر اجتماعی با روزهای دیگر، روز شادمانی است، جشن میگیرند. هر چه به عقبتر برگردیم، رابطۀ این جشن با طبیعت بیشتر است. ریشۀ آن طبیعی است. زمستان میرود و بهار میآید و باد نوروزی وزیدن میگیرد که در ادبیات فارسی زیاد به کار برده شده است. باد فرحبخشی که با خودش شادی و نشاط میآورد و درواقع اینجا را باد سرزمین نوروز نامید. شاید یکی از طبیعیترین نامگذاریهای برای ما، نامگذاری بر اساس سنتهای دیرینه باشد. چگونه است سنت دیرینه نوروز در همه این مناطق مانده و حوزه نوروز را درست کرده است با هر زبان و مذهبی. همینجا علاقهمندم نقبی بزنم به شعری که یکی از عزیزان دیشب در مراسمی خواند که به سبب یکی از جشنهای ایرانیان برگزار شده بود. مقیم پاریس است و شعری به فرانسه خواند. شعر را اینطور ختم کرد: «تنها مذهب ایران است». حالا اگر این را کمی گسترش بدهیم می شود گفت تنها مذهب ایرانیان ایران است. شاید منطقیترین نگاه بر سرزمین ایران، سرزمین فرهنگ ایران همین باشد؛ پس شاید بتوانیم بگوییم تنها مذهب منطقه نوروز، همین نوروز است، آنجایی که میشود پا فشرد و گفت ما هستیم در منطقه نوروز و به دلیل این نوروز دید خاصی به هستی خودمان در جهان داریم. همه این نوروز را جشن میگیریم آنهم از عهد باستان. خیام بزرگوار هم یکی از نه نوشتهاش در نوروزنامه است، یعنی میدانسته چه میکند. برای اولین بار در تقویم جلالی سال خورشیدی را خیلی دقیق اندازهگیری کرد و زمان نوروز را دقیق مشخص کرد. تا زمان خیام روز نوروز در تقویم اندکی جابهجا میشد؛ ولی خیام بزرگوار آمد و آن را تثبیت کرد. از آن به بعد چون خوشبختانه بر اساس حرکت زمین به دور خورشید بود، دیگر تردیدی در لحظه تحویل سال وجود ندارد. مثل دیدن ماه یا ندین ماه نیست که در مورد انتهای ماه رمضان و روز عید فطر تردید و شک وجود داشته باشد. ثانیهاش مشخص است در تمام دنیا در زمانی واحد است.
حداقل در پنجاههزار سال گذشته طبیعیترین مذهب مذهبی است که با آن زندگی روزمره را انجام میدهیم. این زندگی روزمره در حوزه نوروز، حولوحوش نوروز میگردد. از جشنی که نهتنها از باستان میآید، بلکه از نظام تولیدی هم میآید. این نظام تولیدی دامداری و کشاورزی بوده که غالب بوده بر نظامهای تولیدی دیگری مثل پیشهوری یا خدماتی یا صنعتی. این نوروز با طبیعت، با دامداری، با عشایری که کوچ میکنند، با کشاورزی، یعنی آنچه به ما غذا و زندگی میدهد، رابطه دارد. رابطه ما با طبیعت خیلی تنگاتنگ است. آبوهوا و غذا به ما امکان زندگی میدهد و آن غذا یعنی تولیدات کشاورزی و دامداری. در کشاورزی نکته اساسی و بنیادی این است که زمین و آب هست. حال به نکتهای مهم میرسیم. مشکل اساسی مناطق حوزه نوروز کمآبی است. البته در مناطق محدودی مانند گیلان و مازندران مشکل اساسی کمبود زمین است. جایی که زمین است، مثل دو کویر بزرگ ایران، آبش کم است. جایی که آب است، مثل گیلان، زمینش کم است. بههرروی چون مشکل آب هست، باران به دغدغه اصلی تبدیل میشود، مخصوصاً وقتی کشت دیم باشد. البته فنآوری امروز اجازه میدهد به هر نقطه جهان آب را ببریم. آب ارزان را ببریم و در آنجا تمدن درست بکنیم. مثالهای خیلی زیادی وجود دارد. چین و اسرائیل دو نمونه مشخصش هستند. چین شهرهایی ساخته در مرکز کویر که امروزه واقعاً موفقیت بزرگی است درزمینه فنآوری. من امیدوارم زنده باشم و با شما عزیزان بتوانیم جشن بگیریم در یکی از شهرهایی که در مرکز کویر ساخته شده است. مرکز کویر لوت گرمترین نقطۀ کره زمین است. در تابستان دمای آن به شصت درجه سانتیگراد میرسد. حتی میتوانیم در آنجا بسازیم. امکانش هست اگر خودمان را سازمان بدهیم. میتوانیم آنجا را تبدیل کنیم به محل زندگی به جایی که در آن غذا هست.
نوروز مراسمی دارد. این مراسم عمدتاً غیر از لباس نو پوشیدن که نماد خیلی زیبایی از شکوفه و جوانه است. شکوفه گل و جوانه برگ نشاندهندۀ دوباره زنده شدن است؛ همچنین روییدن علف و گلهای خودرو مثل نرگس از دامن دشت. غیرازاین لباس نو پوشیدن، به استقبال نو رفتن است. نهتنها درخت و گل بلکه لباسهای من هم این را نشان میدهد. در سال نو باید بتوانیم کینه و عدوات گذشته را برطرف کنیم و به دیدار دیگران برویم. این رفتن به سمت دیگری یعنی اینکه فراموش کردن عقدهها و مشکلات و برخوردهای انسانی که طبیعتاً هست، ولی نباید زیاد ادامه پیدا بکند. این نو کردن روابط انسانی، ایجاد رابطههای انسانی، این نو شدن طبیعت در نوروز و تولید مثل دامها در این فصل خیلی زیبا است. دامها هم با آوردن فرزند، بهار را دلچسبتر میکنند. این حوزه نوروز که تا این حد عمیق است و با خود خانهتکانی میآورد، یعنی خاکهای یکساله را ببریم و هوای تازه بیاید و زندگی تازه شود. از بچگی مراسم نوروز را دیدهایم. بر اساس نگاه روانکاو آنچه در بچگی دیدیم خیلی در ما اثر میکند، مخصوصاً هفت هشت سال اول زندگی. در این سالهای اولیه ناخودآگاه ما ساخته می شود، ناخودآگاهی که بهشکلی دستور میدهد شیرینی خاطرات کودکی را دوباره تکرار کنیم. زیاد هم مشکل نیست. میبینیم کودکانی که با پدرشان رفتهاند ماهیگیری، حافظهشان ماهی و ماهیگیری بهشکلی است که دوباره به سمت ماهی و ماهیگیری میروند. این علاقه به نوروز، مخصوصاً علاقه به جشن نوروز، به هدیه دادن، به حضور در مراسم شادیآور است. برای بچه هدیه گرفتن، لباس نو پوشیدن، به دیدن دیگران رفتن، بازی کردن با بچههای دیگر و تعطیلی مدارس، حوزه نوروز را به حادثهای تبدیل میکند. این حادثه تبدیل میشود به نوعی نگاه به هستی و به انسان. ادبیات ما در این چند میلیون بیت شعر، چقدر بر این نکته تأکید کرده است. چقدر در مورد نوروز قصیده و غزل و رباعی داریم. منظور من الان پرداختن به آنها نیست. بیشتر منظورم این است است که نوروز علاوه بر همه اینها، نوعی نگاه به زندگی میدهد که این نگاه به زندگی از غم بسیار دور است، ربطی هم به غم ندارد. سال گذشته یک سال به عمر من اضافه شد، درست است؛ ولی دوباره میبینم که این خورشیدی که تا حالا رفته بود و پنهان شده بود و اولین روز زمستان که بلندترین شب است، تبدیل میشود به روز و خورشید زاده میشود و خورشید الان میرسد تقریباً به حوزه تعادل خودش؛ یعنی شب و روز مساوی میشوند. تمام زندگی، تمام جنبههای لذتبخش زندگی خودش را نشان میدهد و من این را جشن میگیرم. وقتی زندگی را جشن میگیرم، رابطهام با هستی فرق دارد با رابطهای که بخواهم حادثهای مذهبی را که پیامبری آورده است، ملاک بدانم. آن دستوری است که از طبیعت میآید و طبیعت مردم حوزه نوروز چنان شکل میگیرد که نوروز را بهعنوان سنتی اساسی تعبیر و تفسیر و زندگی میکنند؛ به همین دلیل آن انتهای شعری را که آن همکار عزیز به فرانسه خواند، یعنی تنها مذهب ایران است، به شکلی دیگر بیانش میکنم و میگویم: «تنها مذهب ایرانیان یا کسانی که در حوزه نوروز زندگی میکنند، مذهب نوروز است»؛ یعنی آن را تبدیلش میکنیم به این عبارت: «تنها سنتی که ما را به هم نزدیک میکند، ما را ما میکند حتی، ما را تبدیل میکند به ایرانی و کسانی که در حوزه نوروز زندگی میکنیم، همین نوروز است». اگر بقیه علائق مذهبی و علائق سنتی و فرهنگی هم اضافه شده باشد، پایۀ زیربنایی تمامی مردمی که در حوزه نوروز زندگی میکنند، همان جور که سعی کردم کمی بسطش بدهم، همین نوروز است و آنچه در نوروز انجام میدهیم.
این جنبوجوشی که ما به همراه طبیعت انجام میدهیم و از خودمان هم نمیپرسیم که سال دیگر انجام ندهیم. نمیشود انجام نداد. حتی در خارج از کشور میبینم نسل دوم و سوم که هیچ آشنایی دقیقی با زبان فارسی و سنتهای ما ندارند، نوروز و بهویژه ماهی قرمز و سبزه، در ذهنشان خیلی درخشان و روشن است. در ذهنشان است زمانی پدر و مادر سبزه میگذاشتند و این سبزی را هرروز آب میدادند؛ حتی آب دادن سبزی و سبزی گذاشتن، آنطور که روشن شده و تحقیقات انسان شناسانه نشان میدهد، علتش برمیگردد به دوران اوایل کشاورزی و نظام کشاورزی. داخل خانه کمی گرمتر از بیرون است. وقتی حبوبات یا غلات مختلف، بهویژه گندم، بریزید تا رشد کنند و جوانه بزنند و سبز شوند، اگر گندم خوب بگیرد، چون گرمای هوای بیرون بعد از یک ماه میشود مانند گرمای اکنون داخل خانه، نشان میدهد سال خوبی خواهد بود. باران کافی خواهد بارید و میتوانیم بذر بیشتری بکاریم. البته این فقط حدس است؛ ولی به نظرم منطقیترین تفسیری است که از سبزی و ماهی میشود کرد. بهترین تفسیر همین است که علامتی است از بهار پربار و سال پرباران.
من این نوروز پیروز را به تمامی هموطنان خود و مردم حوزه نوروز با هر زبان و نشان، تبریک میگویم و امیدوارم نوروز همانطور که هست، واقعاً مذهب کسانی باشد که در منطقه نوروز زندگی میکنند.