تاریخ چاپ
برف در ایستگاه راه آهن ،
وعشق دیر کرده است.
شب می رسد ،تاریکی زمستان
،وعشق دیر کرده است.
سرود تنهایی ماه کم رنگ ،
وعشق دیر کرده است.
سردی مغز استخوان باورهاییم،
وعشق دیر کرده است.
کودک درون من با چشمانی پر آب خوابیده است.
آخرین نگاه و دربهای ایستگاه بسته شد .
کلاه عقلم را بر میدارم و آرام میگویم:
عشق دیر کرده است.
حسن مکارمی
زمستان ۲۰۱۲
منهای پانزده درجه