حسن مکارمی

هنرمند روانکاو پژوهشگر

زبان های ديگر

شعر :       مهربانی

تاریخ چاپ  

مهربانی : بی نهایتی است در عبور.    

سدهای خستگی که می شکنند...
آواز تنهایی قناری که پر می گشاید....
شکوفه های تنهایی دخترکان که عطر می پراکنند....
آنگاه:

برگهای کتاب عکس های مردم دوردست ،

                                   در ذهن ما جاری می شوند.

  همان پرواز به  پشت نگاه خواب آلود...: مهربانی
مهربانی: ... تکاندن میوه های رسیده
مهربانی : .... نیمکت صبور باغ است

"گویی ، همیشه برای همه جایی هست."

مهربانی،
بی نهایتی است درعبور

حسن مکارمی ۲۰۱۱پاریس بهار

 

 

شعر : قاب لذت

تاریخ چاپ  

 

و آنگاه درود را با آشنایان تمنا هم آواز،
و نجابت پرستو را در مها جرت قاصدک ها پنهان خواهیم کرد

پروانه های بهاری را از طلا و نقره ،
برگهای فندق را از برنز و مس،
و ملخ های مظلوم دشتهای دور را از مفرغ خواهیم ساخت

همگی ستاره های نا  دیده را ،
در خیال افق های بی باوران،
در آبی دستمال تمنا،
در سحر یاس های خودمانی،
به پای سفره پدر بزرگان بازارهای هر روزه خواهیم آورد

تن  - واژه های خواب و بالین جمله های سخاوت،
و تنگی تجسم قبر های موازی ،
همگی آلوده تعارفات مادر بزرگ های آینده اند.

سیاهی را به رنگ شاد کودکان،
سپیدی را در حوض کاشی با ماهی های چرخش ،
و همه رنگها را در هزاران چشم نا باور  نو بالغان  مهمان خواهیم کرد.

با اینهمه !
با اینهمه!
نخستین لحظه عشق لبهای داغ ،
در بوسه های همسایگی را ، تا ابد:

در قابی از لذت ، به دیوار بیداری ، آویزان خواهیم کرد.

حسن مکارمی پاریس بهار2011

شعر : سفر به فضا

تاریخ چاپ  

روزی که پیک مهر صدا می زند مرا،

این هستی است که با همه عمقش ندا میدهد مرا:
کی خفته در دیار خواب و تمنا و  آرزو  برخیز!
کین ژرف آبی ، این کهکشان باز  ،
با اینهمه سکوت نرم ترانه وار، با هر کرانه اش، با مهر آبیش،
هر صبح و شام یکسر،
  صدا می زند ترا .

حسن مکارمی۲۰۱۱

شعر : عاشقان باغچه های خویش

تاریخ چاپ  

 

 بی آزارانیم،

عاشقان باغچه های خویش  

یاس سخاوت، 
 پیچک هایی برنگ  پرده های عصمت،
زیتون عفت،
شمعدانی های نجابت،
گل های سرخ بیداری،
بنفشه های خجول و و رنگارنگ،

اینان از ما تنها کمی آب میخواهند و نگاه....

بهار ۲۰۱۱پاریس
حسن مکارمی