حسن مکارمی

هنرمند روانکاو پژوهشگر

زبان های ديگر

نتایج جستجو برای واژه: اخبار

دید مجنون را یکی صحرا نورد در میان بادیه بنشسته فرد ساخته بر ریگ ز انگشتان قلم می زند حرفی به دست خود رقم گفت ای مفتون شیدا چیست این می نویسی نامه سوی کیست این هر چه خواهی در سوادش رنج برد تیغ صرصر خواهدش حالی سترد کی به لوح ریگ باقی ماندش تا ادامه مطلب

آخرین تابلو.از دومین دسته از سری « نماد و نشان» باالهام از رباعی جانانه ابوسعید ابوالخیر : آن دل که تو دیده‌ای زغم خون شد و رفت وز دیدهٔ خون گرفته بیرون شد و رفت روزی به هوای عشق سیری میکرد لیلی صفتی بدید و مجنون شد و رفت

نوه های دوم و سوم, از خود می پرسم جهان خردمندی اینان چگونه خواهد بود؟۴۶ – از نامه های ساده و هر روزه : دو دوست گرامی; جنابان باقی و رشیدی; به پژوهش درباره مفهوم بسیار ژرف خرد پرداختند و با بزرگواری این پژوهش خود را با من هم قسمت کردند. سرفراز باشید و چون ادامه مطلب

هیچگاه هیچگاه مرا با دل صدا مزن، نگاهت در پیچ عبور ، درمیان نگاه من چنان می رقصد، که فرمان دوستت دارم بر بام جهان ، افسانه پایدار زبان پارسی می شود. و من چاره ای جز بازی عشق نخواهم داشت. باری عشق بازی کار بازی نیست، ای دل سر بباز… حسن مکارمی تابستان ۱۳۹۹فرانسه