تاریخ چاپ  

کجا میروی ای نهال امیدم 

کجا میروی ای بهار سپیدم

تو روز و شبم بودی و صبح و شامم

تو جان و دلم بودی و درد و تابم

سیاهم توکردی ، به راه سپیدم تو بردی

سوالم تو بودی، فرار از نشان جوابم  تو هستی

به دریای صبرم تو کشتی نشاندی

به کوه وصالم  تو خورشید راندی

مدارا کن ای عمر من تا ببینم

میان دل و اشک خود راه نوری

۲۰۰۹ حسن مکارمی