تاریخ چاپ
آن دو جوان را میگریم
چه زیباست :
نیمکت باریکِ قطار.
سر بر کرگاهِ هم، چون ضربدر. در هم جداناشدنی.
قطار: گهواره و راهِ طولانی،
زبری پیراهنِ دختر و صورتِ کممویِ پسر،
پیراهن دختر را بالا میزند، بر کمرگاهش صورت مینهد.
در خواب و بیداری و بوسههای نرم.
لطیف چون صنوبرهای نزدیک که با عبورِ نیمکتِ عشق و با فرمانِ باد
سرفرود میآورند
باد، صنوبر، پوستهای صورت و کمرگاه
حسن مکارمی
زمستان ۱۹۹۲
