ترانه‌های سنگ‌های آسمانی

تاریخ چاپ  

بزرگ‌جایی تندیس خورشید،

به روزگارانی، بسیار دور، بسیار بسیار دور

به زمین در می رسد

آن پرتوی زندگی‌زای خاموش می‌شود

خاکِ سردِ خورشید بر زمین منجمد ما پاشیده خواهد شد.

در آن روز که روز خورشید زای نیست.

زندگی از زمین رخت بربسته است.

ناکجاآباد یافته‌ای" در میانه‌ی سنگ‌های آسمانی"

فرزندان دور ما را در خود جای داده است.

افسانه غم‌انگیز ما چون گذشتگان بر لب‌های آنان خواهد چرخید.

در ترانه‌های سنگ‌های آسمانی:

غم غربت و تنهایی بی‌مردمی که در پهنه‌ی کره‌ای خاکی،

با برآمدن خورشید هرروزه.

به ستایش، خدایان و فرشتگان پرداخته‌اند

و از درد نادانی خود، سر به سنگ می‌کوبیده‌اند.

                                                    شنیده خواهد شد.

 

       ۲۰۰۱  حسن مکارمی