تاریخ چاپ
کارِ گرانِ کراندنِ دل را،
در کوهپایههای فرهادین به پایان نرساندهام،
چشمههای نیاز را میجویم.
شیرین تنی در دورهای روانم، ماهسان،
ترانههای بلورین مهر را هاله میکند.
بیرونِ درونم واژههای گردنکش را به جنگ میخواند،
و درون بیرونیم آبروی جستجوگرانهی خاکیم را بر باد میدهد.
در میانهی بارش نور، پرسش ناخواستهای بر میتابد،
یاختههای گسیخته، به ژرفهای مرزها میخزند،
پارهها در باور بیدلی مردمان بر یکدیگر بافته میشوند،
تا واژهای تازه زاده شود،
تا زندگی به پرواز در آید،
تا «من» در واژههای نیامده گم گردد.
۲۰۰۲ حسن مکارمی