تاریخ چاپ
ندای درون آگاهمان میکند. این آگاهی «ناخودآگاه» است. با خود میگوییم: میشنوم: سخن گفتن و شنیدن «ناخودآگاه»، همان کار کردن بر دادههای سخن است تا از این راه کارکرد این «بیگانه درونی» را بهتر بشناسیم. برای فردی که در راه طی مراحل روانکاوی خود است، هر وادی این سفر درونی با حیرت و پرسش و تعجب و یافته های تازه همراه است. یافتهها به همینجا ختم نمیگردند. پیش از همه فرد ندای خود را میشنود و از این راه سخن دیگران را میشنود. گوش به شنیدنیهای دیگر پی میبرد. فرد با دستیابی به این آگاهی تازه رسیده، جهان پیرامون خود را دوباره میسازد و دوباره تعریف میکند. جهانی تازه حاصل نوع تازهای از گوش فرا دادن.
سالها گذشتهاند، تجربیات فراوانی در زمینه روانکاوی بالینی، بیشتر و بیشتر به ما کارکرد و ساختار ناخودآگاه را میشناسانند. نظریههای گوناگون کشف شده و همهگیر میگردند. نظریهها و دانستههای ما از میدان فعالیت بالینی به میدان شناخت عمومی پا میگذارد، با همه خوبیها و مشکلاتی نیز که این نوع همهگیر شدنها ایجاد میکند (کمفهمیها، کجفهمیها، تفسیرهای شخصی و جانبی و گاه کژراهه). ژاک لاکان، در کتاب خود به نام «نوشتهها» میآورد: «روانکاوی بالینی به مفهوم خاص خود تنها چون درمان، آن هم آنگاه که فرد سخن بگوید و به سخن خود گوش فرا دهد، کاربرد دارد». ضربالمثل پارسی است که میگوید، گندم را برای دانه گندم میکاریم و کاه به طبع حاصل میآید. میدان روانکاوی بالینی نیز در این جنبههای بالینی کار خود ما را به گوش فرادادنی دیگر برده است که بهشیوهای دیگر در میدانهای فرهنگی و اجتماعی خود را سامان میدهد.
تازه و تازگی در روانکاوی بالینی، وجود ندارد. کشف «ناخودآگاه» انسان سخنگو و جهان او را دو پاره میکند. انسان و داستان کشف و شناخت علمی او در باره خود و جهان پیرامونش پیش از این «کشف» نیز وجود داشتهاند. جهانبینی، فلسفه تاریخ فرهنگ و تمدن، شاخهشناسی علم، هنرشناسی و طبقهبندی علوم و فنون به شیوهای پیش از این کشف؛ کشف «ناخودآگاه» وجود داشته است و این همه براساس انسان «واحد»، «فرد متحد» و یکپارچه تعریف شدهاند.
با کشف نا خود آگاه، و حضور ان در فرد ، فرد دو پاره میگردد و بههمین سبب، دوباره تعریفسازی، دوبارهخوانی، ترکیب و تجربهای دیگر از خود و محیط پیرامون ضروری میگردد.
در صد سال گذشته، پاره عمدهای از شناخت ما دوبارهنگاری شدهاند، زمانی که زیگموند فروید با بهکارگیری دادههای بالینی بر حضور بیگانهای در ما به نام «ناخودآگاه» اشراف مییابد. یافتههای فروید ابعاد تازهای در میدان یافتههای بالینی و روانی میگشاید. از این هم فراتر رفته، و بهسراغ مذهب، انسانشناسی، باستانشناسی، اسطورهشناسی، هنر و ادبیات، جامعهشناسی... میرود. در همین زمان پژوهشهای مشترک فراوانی با حضور روانکاوان بالینی و پژوهشگران دیگر صورت میگیرد. اریک فروم، به دوبارهیابی ارزشهای اجتماعی- اقتصادی انسان میپردازد؛ یونگ به نمادها و ریشههای اَبَرالگویی آنان میپردازد و تا عمق مذهب و الشیمی (کیمیا) را میکاود، تا آنجا که فروید او را به پیامبر ملقب میسازد.
نگاهی کوتاه به فهرست کتابها و نوشتههای پژوهشی که زیر تأثیر نظریههای روانکاوی بالینی تهیه شدهاند، پهنای میدان کار را نشان میدهد. در اینجا تنها چون نمونه پارهای از این فهرست را خواهم آورد.
بانک دادههای اطلاعاتی مرکز پژوهشهای علمی ملی فرانسهCNRS را در این مورد به کار گرفتهام. در سه ساله گذشته از ۳۹۵۴ عنوان پژوهش که برپایه نظریه روانکاوی بالینی کار شدهاند، تنها ۱۸۴ عنوان به پژوهشهای بالینی مربوط است. از میان میدانهای گوناگون، تنها میدان پژوهشی زبانشناسی را با ۱۵ عنوان مطالعه کردهام بر حول محورهای:
- لهجه یا کارکرد دلربايی
- بیمعنی یا با معنی، داستان اشتباه لپی
- روانکاوی و کارکرد گفتگو
امروزه روانکاوان بالینی در بخشهای بیمارستانی، در کنار بیماران مشرف به مرگ، در مجموعههای رواندرمانی، کودکان عقبمانده... حضور دارند. در عرصه فیلم و سناریونویسی، تئاتر و تئاتردرمانی، هنردرمانی، تفسیر و تعبیر نقد ادبی و هنری، پژوهشها بیشمارند. در پهنه نوآوری و فعالیتهای سیاسی مردان و زنان سیاستمدار و فلاسفه، روانکاوان بالینی پژوهشهای گوناگونی انجام دادهاند که چون نمونه میتوان از:
- پژوهشهای ژاک لاکان، بر کارهای دکارت، هایدگر، مارکس، هگل، ارسطو از یکسو و تلاش او در پژوهش برروی مفهوم منطق و زبانشناسی از سوی دیگر اشاره کرد . می توان از
پژوهشهای بسیار عمیقی در مورد معماری و روانکاوی بالینی، روانکاوی بالینی و جرمشناسی، حقوق جزا و مجرمین و علوم تربیتی نیز نام برد.
راههای سهگانه میدان کارکرد روانکاوی بالینی را میتوان چنین خلاصه کرد:
- میدان پژوهشهای درمانی و بالینی که موضوع اصلی کارکرد این دانش است.
- میدان دوبارهخوانی، دوبارهآموزی کشفیات گذشته، دوبارهنگاری تاریخ و تمدن انسانی با دیدی تازه.
- میدان بهکارگیری ابزار و دانشهای دیگر چون منطق، ریاضیات، زبانشناسی و هنر در گسترش و پیگیری پژوهشی در دامنه روانکاوی بالینی، چون استفاده از نمونههای آموزشی از هنر و ادبیات و شعر، در اینباره میتوان از نوشته فروید بر خاطرات لئونارد داوینچی، نوشتههای ژاک لاکان بر «نامه دزدیده شده» ادگار پو و هاملت شکسپیر یاد کرد.
میبایست بهطور جدی میان کار بالینی روانکاو و کار پژوهشی او جدایی قائل شد. روانکاو بالینی تنها در اطاق کار و در کنار بالین و دیوان فرد، در موضع روانکاو فعالیت دارد. روانکاو بالینی در همینحال میتواند در محیطهای دیگر فعالیت اجتماعی چون محیطهای آموزشی، بیمارستانها، محیطهای خلاقیت هنری و غیره حضور داشته باشد. این حضور تنها بهعنوان یک متخصص فن گوش دادن میتواند به حساب آید نه چیزی دیگر. و دیگر اینکه روانکاوان بالینی با کار در گروههای پژوهشی گوناگون بهنوعی «روانکاوی کاربردی» را توسعه میدهند. این راهها، همگی بر مفهومی تازه استوارند. دوباره نگاری "شناختهای " ما، بهگونهای دیگر، آنچه قدیمی است، شکل و محتوایی تازه می یابد و تازهیافتهها چیزی جز دانستههای قدیمی ما نیستند