رأی دادن، انتخاب کردن و نمایندگی

در این دسته به چاپ رسیده است جامعه

تاریخ چاپ  

                                   _DSC0082 (Copier)

ايران امروز نشريه خبری سياسی الكترونيك
پاریس- سوم مارس 2008

رأی دادن، انتخاب کردن و نمایندگی در حوزه‌ی فرهنگی- تاریخی ایران

طرح این مطلب نه از دیدگاه نگارش تاریخ است، بلکه بیشتر به این منظور است که هر گاه سخنی از این سه پدیده می‌گوئیم، بیشتر بدانیم، در چه حوزه‌ای سخن می‌گوئیم. بعبارت دیگر تصویری واقعی‌تر از زمینه‌ی تاریخی- فرهنگی داشته باشیم تا آرزوهای خود را با آن هماهنگ کنیم. و چرا در مقطع تاریخی- فرهنگی ایران امروز می‌بایست از یکسو و بطور دائم تنور انتخابات را داغ نگه داشت و از طرف دیگر برای برپائی انتخابت عادلانه و آزاد از هیچ کوششی فروگذار نکرد.

پایه‌ی اساسی این شناخت فرهنگی- تاریخی را تغییرات جمعیّتی ایران در دو سده‌ی گذشته تشکیل می‌دهد : از نظر شهر نشینی، روستا نشینی، زندگی متحرّک عشایر و رابطه‌ی هر سه مقوله‌ی فوق با فرهنگ‌های شفاهی و کتبی. ازسوی دیگر تغییر بنیانی مورد نظر در تجدد همان زایش فرد انسانی است: فرد به عنوان یک واحد تجزیه ناپذیر و گروه ناپذیر. چنین فردی را مبنای رأی دادن و انتخاب کردن و انتخاب شدن قراردادن، نمی‌تواند در طـیّ یک یا دو نسل صورت گیرد. حضور فرهنگی-اجتماعی "فرد" نیاز به زمان و گذشت نسلها دارد. چه بیش ازهمه "حضور فردی" حضوری است " ناخودآگاه". شکل گیری "ناخودآگاه"، تا هشت- ده سالگی بشکل کّلی انجام می‌پذیرد. این شکل گیری بیشتر تحت تاثیر خانواده و محیط اطراف است تا فرهنگ آموزش در سنین بالاتر. استقلال فردی، حفظ این استقلال و بر این مبنا، در پدیده‌های رأی دادن، انتخاب کردن و انتخاب شدن، شرکت کردن، آموزش طولانی مدّت و آنهم از همان ابتدای حضور فرد در خانواده میطلبد که در دو یا سه نسل به آسانی ممکن نیست.

با این مقدمه‌ی کوتاه به تحلیل چند رقم بپردازیم:

در پیش از انقلاب مشروطیّت، ۲۵ درصد جمعیت ایران شهرنشین و ۷۵ درصد روستائی یا عشایر بودند که از این رقم ۶۱ درصد به گونه‌ای یا به روش کوچ نشینی یا نیمه کوچ نشینی زندگی می‌کردند. به عبارتی دیگر ساکنین امروز ایران با حسابی سرانگشتی با سه یا چهار نسل با درصدی نزدیک به ۷۵ درصد به فرهنگی شفاهی، روستائی، عشایری باز می‌گردند. برای اینان، ساکنین روستاها و عشایر، قدرت قادر از پیش تعیین شده‌ی ارباب یا خان جای هیچگونه مجالی برای شکل گیری ساختار فرد را نمی‌داده است و مفاهیمی چون انتخاب کردن و انتخاب شدن و نمایندگی، عملاٌ و در زندگی هر روزه فاقد هر گونه زیر بنا بوده است.

پس از انقلاب مشروطیّت نیز که مردم ایران با سه پدیده‌ای که به "نمایندگی" منجر می‌شود، آشنا شدند، عملاٌ تا پس از ۱۳۴۴ هیچ تغییری در ساختار نمایندگان روستانشینان و عشایران ایران داده نشد. کافی است به درصد مالکین، بزرگ مالکین، اشراف و اعیان نمایندگان مجلس از بدو تشکیل تا ۱۳۴۴ توجٌه کنیم. با توجه به فرمایشی بودن انتخابات، عدم وجود شرایط مناسب و آزادی، این ظلم مضاعف برای مردم روستا نشین و عشایر به گونه‌ایی است که متوسط تعداد نمایندگان ملاک مجلس شورای ملٌی تا سال ۱۳۴۴، حدود ۵۰ درصد است. این رقم از ۳۰ درصد در مجلس اوٌل آغاز می‌گردد تا ۶۰ درصد در دوران رضا شاه صعود می‌کند و دوباره در حدود ۵۰ درصد در دوران پسرش ثابت می‌ماند.
برای این ساکنین، فرمایشی یا آزاد، بهر حال "نماینده" همان خان و بزرگ مالک است که قدرت اقتصادی و وسائل تولید را در دست دارد.

چند نتیجه بسیار ساده و سریع از چنین بررسی:
- مفاهیم رأی دهنده، انتخاب کننده و انتخاب شونده برای اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران، کمتر از سه نسل قدمت دارد، که برای تغییر فرهنگی و ژرف شدن دوران بسیار کوتاهی است.

- برای هرگونه بررسی جامعه شناختی انتخابات در ایران می‌بایست متوجٌه مناطق روستائی، شهرهای کوچک، شهرهای بزرگ بود و پیامها و تفسیرهای گوناگونی برای این مناطق در نظر گرفت.

- با این توجٌه، تا آنجا که می‌توان بایست حق انتخاب کردن و انتخاب شدن و پدیده‌ی انتخابات را جدّی گرفته، در باره‌ی آن سخن گفت، مردم را به فعّال بودن تشویق کرد، چرا که در طولانی مّدت می‌بایست که نسل‌های آینده، در شرایط انتخابات آزاد، از هم اکنون و در کودکی، در پیرامون خود، پدیده‌ی انتخابات و اهمیّت آن را احساس کنند.

به همین گونه این وظیفه‌ی همگانی است که به هر شکل و به هر امکان شرایط یک انتخابات آزاد و عادلانه را گوشزد کنند و در پی دستیابی به آن باشند.

منابع آمار ارائه شده : جغرافیای جمعیت ایران، تالیف جعفر جوان، 1380