پاسخ به مقاله مسعود نقره‌کار: “و چه قصاب‌خانه‌یی‌ست این دنیای بشریت”

در این دسته به چاپ رسیده است جامعه

تاریخ چاپ  

 

                                                  peinture 300706 039

1390يكشنبه 8 آبان
پاسخ به مقاله مسعود نقره‌کار: “و چه قصاب‌خانه‌یی‌ست این دنیای بشریت”، حسن مکارمی

در گویا بخوانید

در مقاله اخیر خود به نام، “و چه قصاب‌خانه‌یی‌ست این دنیای بشریت” خواننده را مخاطب قرار داده و می‌پرسید: به‌راستی این‌جا اگر قصاب‌خانه نیست، پس چیست؟ عنوان نوشته و پرسش بی‌واسطه شما مرا بر آن داشت تا بگویم دوست گرامی، همکار عزیز: نه، بر خلاف نوشته زنده‌یاد شاملو دنیا قصاب‌خانه نیست. نه نیست

دوست گرامی آقای نقره کار، بی‌گمان شما یکی از دست به قلمان شجاع، خستگی ناپذیر، نکته بین و با فرهنگ ایرانی خارج از کشور هستید که با تلاشی پیگیر و آنهم از زوایای گوناگون چشمی بیدار به آنچه در جهان و بویژه در ایران عزیز می‌گذرد، دارید. حساسیت شما در بی‌ارزش شمردن جان آدمی در سراسر گیتی، لیبی، ایران، رواندا، بوسنی، کامبوج، سودان… و آموزش رسمی و پنهان انسان کشی توسط دولت‌ها، سازمان‌ها ونهاد‌ها، بویژه چشم پوشی و مدارایی که برای همگان درد آور است، بسیار ارزشمند است. تلاش شما در یاد آوری جنایات بر علیه بشریت در کشتار بی‌رحمانه و دد منشانه سال ۱۳۶۷ مایه افتخار ما دوستداران و مدافعان حقوق بشر است. در برابر این همه تلاش سرتحسین فرود می‌آورم و دست و روی شما را می‌بوسم.

در مقاله اخیر خود به نام، «و چه قصاب خانه یی ست این دنیای بشریت» در انتها خواننده را مخاطب قرار داده و می‌پرسید: به راستی اینجا اگر قصاب خانه نیست، پس چیست؟ عنوان نوشته و پرسش بی‌واسطه شما مرا برآن داشت تا بگویم دوست گرامی، همکار عزیز: نه، بر خلاف نوشته زنده یاد شاملو دنیا قصاب خانه نیست. نه نیست.

به حجم دنیای انسان برویم به حدود صد هزار سال تلاش هموسپین سپین بنگریم. از شبهای لرزان در عمق غار‌ها در پناه آتش، از وحشت حیوانات وحشی تا توان پای گذاردن بر کره ماه. از نقاشیهای پیش از تاریخ بیش از هشتاد هزار میدان و پنج ملیون کار با ارزش در پنج قاره جهان تا اختراع خط و شهر نشینی و دولت، از اختراع نخستین نشانه‌های رفتاری برای انتقال و ارتباط با دیگری حدود یک میلیون سال پیش تا به کارگیری هجا در زبان و پیدایش بیش از یکصد و چهل هزار زبان تا دو بار مهاجرت دسته جمعیی انسان از آفریقا تا آفریقا در طول یکصد و هشتاد هزار سال برای کشف و بهره گیری از پیرامونش، نه دوست گرامی دنیا قصاب خانه نیست. نه نیست.

به سیزده میلیارد انسانی که تاکنون به دنیا آمده‌اند که بیش از نیمی از آن‌ها زنده‌اند عمیق‌تر بنگریم، سری به موزه‌های جهان بیافکنیم، به میلیارد‌ها کتاب و نوشته و کشف و اختراع آدمی بیاندیشیم. به صد‌ها میلیون انسانی که شبانه روزدر کارخانه جهان ما در مشاغل جانفرسا چون پرستاری، آموزش و نگهبانی و تولید آب و برق و وسائل رفاهی و امنیتی برای دگر شهروندان این دنیا مشغولند و فروتنانه تلاش دارند تا سلامت و امنیت و رفاه دیگران را فراهم سازند بیاندیشیم، نه دوست گرامی دنیا قصاب خانه نیست. نه نیست.

بی‌گمان ظلم و جنایت و بی عدالتی، کشتار جمعی، خشونت یکی از همراهان آدمی از‌‌ همان روز نخست بوده‌اند. از یاد نبریم که پدران ما تا بیست هزار سال پیش با نئاندرتال‌ها همزیستی داشته و سپس آن‌ها را برای همیشه از بین برده‌اند. از یاد نبریم کشتارهای بزرگ تاریخی پیرو حملات اسکندر، مغول، تیمور، آغا محمد خان قاجار، نادر شاه افشار در هند، شاه عباس در گرجستان، اروپاییان و کشتار بومیان امریکا، برداره داری قدیم و مدرن، ولی تاریخ فقط کشت کشتار نیست. و دنیا یک قصاب خانه نیست. نه نیست.

جهانی که مادران و پدران ما برای ما به ارمغان گذشته‌اند در هر کنارش زیبایی شعر حافظ و گوته و ترانه‌های عاشقانه مردمی است که حکایت از فداکاری‌ها و جان گذشتگی‌های شیفتگان بشریت، مادران شب بیدار و زحمت کشانی است که نان همسر و فرزاندان را با خود به خانه عشق و صفای خود آورده‌اند.

ما وارثان بتهون، ابن سینا، گوتنبرگ، گاندی، نلسون ماندلا، فردوسی، افلاطونیم. ما از هر گوشه و کنار این جهان، از هر گیاه و حیوان، از هر رود و دریا در خدمت رفاه و پیشرفت و فرهنگ آدمی سود برده‌ایم. بیش از یک میلیارد از فرزندان ما در مدارس دانشگاه‌های سراسر گیتی می‌آموزند و آموزش می‌دهند. و حق با شماست هنوز در راه برقراری و پایداری حقوق بشر در سراسر کره خاکی آنهم برای همه آنهم بی‌وقفه راه بسیاری داریم. چگونه می‌توان فرع را به اصل تبدیل کرد؟ چگونه می‌توان آنهمه تلاش را ندید و تنها به خط جنایت آدمی اشاره کرد و یکباره چون شاملو؛ دنیا را قصاب خانه دید. نه دوست گرامی دنیا قصاب خانه نیست. نه نیست.

چگونه من و شما می‌خواهیم با فرضیه قصاب خانه شمردن دنیا به جوانان وطنمان بگوییم، به پا خیزید، در راه علم و دانش بیشتر و پیش‌تر بروید. اگر چه استبداد و بی‌لیاقتی و بی‌کفایتی غارت، فساد و جنایت چهره سی سال حکومت ایران د را گرفته است ولی همینجاست که باید بیشتر جنگید با سلاح علم و دانش و بردباری. چگونه می‌خواهید با ساکنان این دنیای قصاب خانه بگویید که در راه سازندگی خانه و کوی و شهر و وطنتان بکوشید. چگونه می‌توانید درس فریدون بودن به آن‌ها بدهید. چگونه می‌خواهید نیمی ازساکنین ایران را که کمتر از سی سال دارند و در این سال‌ها جز قصه تکراری کوتاه بینی ساکنان تمامی وسائل ارتباط جمعی و امکان گرد همایی چون مساجد.. را نشنیده‌اند به آینده‌ای زیبا و پر تلاش و سالم امیدوار سازید. گیرم که آن‌ها هم سخن شما و شاملو را باور کردند، آنگاه شما در این قصاب خانه خیالی چه راهی پیش پای آن‌ها گذاشته ا ید. نه دوست گرامی دنیا قصاب خانه نیست. نه نیست.

دنیا ی ما مکانی است که دیر یا زود ميلیون‌ها عاشقان ایران و سازندگی و بهروزی مردم در خارج از کشور به همراه ميلیون‌ها جوان با فرهنگ، سکان کشتی ایران را در دست خواهند گرفت. با بیداری به تاریخ و فرهنگ خود خواهند نگریست، جنایتکاران را رسوا خواهند کرد، در گرد پرچم تفاهم و همزیستی متقابل به همسایگان جمع خواهند شد، کشتار آدمی را برای همیشه از خاطره‌ها خواهند برد، از گوناگونی و غنای فرهنگی ایران سود خواهند جست و تمامی توان طبیعی و فرهنگی خویش را به خدمت خواهند گرفت.
نه دوست عزیز دنیا قصاب خانه نیست، پس چیست؟

دنیا خانه بزرگی است با هفت میلیارد همسایه. با بیش از یک میلیارد خانواده و پدر و مادر و ميلیارد میلیارد رابطه دوستی و مهر و عشق و احترام، با آرزوی برقراری هر چه بیشتر رفاه و عدالت و انسانیت، مسیری که نیاکان ما با سر بلندی وبیش از یک ملیون سال است که می‌سپارند. دنیای جاندار در طی بیش از سه میلیارد سال خود را بیشتر و بیشتر در مقابل مرگ و نیستی مقاوم می‌کند. امروز مجموعه این جهان بسیار توانمند‌تر از روز پیدایش حیات است. این تنها قانون ماندگار ماست. دنیا، دنیای کار و تلاش وسازندگی و پیشرفت است و این است چکیده اعلامیه جهانی حقوق بشر مورد احترام همه ما، دنیا آقای نقره کار دنیای احترام به حقوق بشر است، دیر یا زود.

حسن مکارمی
روانکاو، پژوهشگر سوربن
پاریس، اکتبر ۲۰۱۱