تاریخ چاپ
به پرسش های تارنمای ملی -مذهبی از کنشگران سیاسی نگاه دقیق تری بیفکنیم و پرسش های بنیانی را با هم بخوانیم/ بیاییم پرسش ها را از زاویه دیگری مطرح کرده و آنها را بدینگونه بچرخانیم…
در شرایط موجود ، بی گمان نشانه های کافی و فراوانی موجودند تا همه شیفتگان سربلندی , رفاه ، آزادی و استقلال مردم ایران رابه شدت به فکر یافتن راه کارهای نجات ایران از مهلکه کنونی بیاندازد. بیش از همه در سطح اندیشمندان و کنشگران سیاسی خارج و داخل کشور شاهد ، انتشار مقالات، مصاحبه ها ، گفتگو ها و همایش هایی هستیم که محور همه آنها همین دل نگرانی بجاست. نهایتا هر کدام از این تلاش ها بر بنیان موضع و خواست گاه و نگرش پدید آورندگان آنهاست. میتوان این خواستگاه ها را با دیدی کلی چنین طبقه بندی کرد:
- آنان که بدنبال دریافت پاسخ این پرسشند. که چگونه به چنین جایی رسیدیم، اشتباهات ما چه بودند،شرایط منطقه ای و جهانی چگونه در این امر دخالت داشتند ؟ ..
- آنان که به بررسی و تحلیل شرایط موجود بسنده میکنند و بیشتر نقش تحلیلگران سیاسی را ایفا میکنند.
- آنان که تلاش دارند به راه علاجی دست یابند و جستجو گر خروج از بن بست خطرناک موجودند.
بی گمان یک یا همگی این تلاش ها و اثر متقابل آنها بر یکدیگر ، به گشایش راه عبوری خواهد انجامید. اما در چنین شرایط بحرانی میتوان انتظار داشت که نیروهای خویش را به سمت و سوی اساس مشکل هدایت کنیم، که هم مفید تر است و هم چون همگی به بنیان درد و درمان میاندیشیم ، امکان هم نظری خویش را افزایش مید هیم.
این یاد آوری کوتاه بدان خاطر است که زاویه پرسش های ما را به سمت و سوی تلاش بیشتر هدایت کند تا تحلیل تنها . به پرسش های تارنمای ملی -مذهبی از کنشگران سیاسی نگاه دقیق تری بیفکنیم و پرسش های بنیانی را با هم بخوانیم:
“سایت ملی – مذهبی: آینده نزاع هسته ای ایران به کجا خواهد انجامید: ایستادگی ایران ، ادامه تحریم ها و رفتن به سمت جنگ؟ عقب نشینی ایران و پذیرش شرایط غرب ؟ بازی برد – برد به نفع طرفین نزاع ؟ پیروزی ایران وپذیرش ایران هسته ای توسط غرب ؟ و …”
در این پرسش ها طرفین منازعه، ایران و غرب و محور منازعه فعالیتهای هسته ای ایران ، تحریم ها و نهایتا پیدایش جنگ میان طرفین تصور شده اند. چند پیش فرض در بیان این پرسش ها وجود دارد که شاید در آن ها میتوان تجدید نظر کرد:
- مراد از ایران در این پرسش ها کیست؟ : دولت جمهوری اسلامی ایران ؟ مردم ایران ؟ حاکمیت جمهوری اسلامی به ویژه شخص رهبر که خود نیز بر تصمیم گیرنده بودن اصلی و نهایی و یگانه در این مورد تاکید دارد؟
- مراد از غرب چیست؟ آمریکا و همپیمانان آن ؟ اسرائیل و همپیمانان آن ؟ نیروهای معتدل تر چون اروپا ؟
- آیا در این به اصطلاح منازعه دیگر کشورها و یا سازمان ملل و یا افکار عمومی جهانی نقشی ندارند؟
ماهیت این پرسش ها؛ ما را از موقعیت مخالف حاکمیت دولت جمهوری اسلامی و دوست داران مردم ایران به روزنامه نگاران، تحلیلگران سیاسی و در نهایت تماشا چیان بازی فوتبالی تبدیل میکند که برای خود نقشی جز فریاد یا تشویق و یا تحلیل نمیبینند.
بیاییم پرسش ها را از زاویه دیگری مطرح کرده و آنها را بدینگونه بچرخانیم :در شرایط موجود ، نقش ما در دفاع از منافع بلند مدت ، میان مدت و کوتاه مدت مردم ایران چیست؟ چگونه میتوان در مبادلات و معادلات اقتصادی ، سیاسی موجود وارد شد تا مردم ایران بیشترین سود را ببرند؟ بیگمان پاسخ به این پرسش ها ، از مسیر پرسش های دیگری میگذرند که تقسیم بندی و شیوه پرسش ها را تغییری بنیادی میدهد.
هدف راهبردی ما دستیابی به ایرانی آباد، آزاد، مستقل است که مردمان آن در غالب اعلامیه جهانی حقوق بشر، در میان مردم جهان به صلح و سلامتی زندگی کنند. و در این راه ما خود را اندیشمندان و/ یا کنشگرانی می دانیم که در این راه به خدمت ایستاده ایم. و اینجاست که بدون تعریف اهدافی راهبردی و دقیق وتوجه به تشخیص علمی و روشن و نقش عاملین موثر یا باز دارنده در رسیدن به این اهداف نمیتوان راهی پیمود. ما نمیتوانیم پاسخگوی پرسشهایی باشیم که نقش فعال ما را نادیده گرفته و ما را در مقام مشاهده گر , تحلیلگر و یا علاقمندان بیرون از گود قرار دهد. و با این مقدمات است که پرسش ها رنگ و بویی دیگر می یابند چون:
- نقش مردم ایران در عبور از این دوران گذار خطرناک چیست؟
- نقش کنشگران سیاسی و مدافعین حقوق بشر کدام است؟
- چگونه می توان مردم و کنشگران را همسو کرد ؟
- نقش افکار عمومی مردم جهان چیست و چگونه میتوان آنها را فعال کرد؟
- چگونه میتوان بحران موجود را دور زد و ضمن دفاع از کلیه حقوق بین المللی مردم ایران و تمامیت ارضی ایران عوامل ضد خشونت و جنگ را با مردم ایران همراه کرد؟
- چگونه میتوان شعارهای مقطعی مناسب انتخاب کرد تا هم ” آشوب دامن زنان” مجال نیابند و هم حقوق بین المللی مردم ایران لطمه نبیند؟
بی گمان برای تهیه مقدمات پاسخ به این پرسش ها میبایست نخست اهداف راهبردی، اهداف اجرایی ، راهکارهای کلی را دانست و بی گمان نیاز مبرمی به شناخت عوامل موثر و کار آمد داریم . با من هم عقیده خواهید بود که اگر از مجموعه پرسش های بنیادین ذکر شده حرکت کنیم، هر تحلیل ، بررسی، موشکافی ما از زاویه های فعال خواهد بود و از جان و تن ما مایه خواهد گرفت. ما با این پرسشها در معرکه ایم ، سخن دل خواهیم گفت و بر دل اثر خواهد کرد.
تفاوتی است میان گرسنگان جستجو گر و سیران مشاهده گر. کیفیت پاسخ در کیفیت پرسش است.
پاریس پاییز ۱۳۹۱ / دکتر حسن مکارمی