خسته دلی روان آدمی

در این دسته به چاپ رسیده است اخبار

تاریخ چاپ  

حسن مکارمی، استاد دانشگاه سوربن دیگر سخنران این نشست بود که درباره مصایب و موانعی که سر راه نگارش تاریخ ایران وجود دارد، بحث کرد و وضع تاریخ نگاری ایرانی را با بیماری مشابه خواند که نمی خواهد با مشکلات خودش مواجه شود و تا زمانی که این مقاومت ها را کنار نگذارد و با امر مسکوت و خاموش مواجه نشود، هرگز فرآیند درمان نیز موثر نمی شود.

وی بحث را با توضیح مختصری درباره روانکاوی و پیدایش روانکاوی کاربردی آغاز کرد و گفت: روانکاوی یعنی دیدن آدمی چونان سخن گو، چون نمادپرداز و چون خواهشمند. از این جاست که انسان سخن گوی خواهشمند را دو پاره می بینیم، یعنی در هر انسان بزرگسالی کودکی را می بینیم که می توان نامش را ضمیر ناآگاه گذاشت. در ادبیات ما از این معنا با این تعبیر یاد شده که در اندرون من خسته دل ندانم کیست/ که من خموشم او در فغان و در غوغاست. این خسته دلی مساله ای مهمی است. به همین دلیل وقتی روانکاوی کاربردی را فروید با بررسی آثار لئوناردو داوینچی بنا گذاشته شد، روانکاوی زنده شد و خوشبختانه امروز در دنیا روانکاوی کاربردی بسیار رواج دارد. روانکاوی کاربردی یعنی دوباره نگاری خود، بررسی پیرامون خود و دیگری و هستی و گذشته ها با این مبنا که انسان دو گانه است.

وی سپس به توجه روانکاوی کاربردی به دو حوزه خواب و ادبیات اشاره کرد و گفت: می دانیم که فروید تاکید می کند که دو راه موثر فهم پیچیدگی های ناخودآگاه شعر و رویاست. علت آن نیز آن است که هر دوی این حوزه ها غیرارادی است، یعنی فرد نمی تواند آگاهانه اراده کند که چه خوابی ببیند یا چه شعری را بسراید. من هم با توجه به علایق ادبی خودم کوشیدم با استفاده از روانکاوی کاربردی به چهار شاعر بزرگ ایران یعنی حافظ، فردوسی، خیام و عطار توجه کنم.
تاریخ نگاری ایرانی مشکل دارد

مکارمی سپس به توجهش به تاریخ پرداخت و گفت: در نتیجه پژوهش های بعدی متوجه شدم آن تاریخی را که من آموخته ام چندان صحیح نیست و لازم دیدم در این زمینه تحقیق مفصلی صورت دهم و به نتایجی متفاوت رسیدم. بحث من این است که تاریخ نگار ایرانی اگر به مردم و جایگاه (زمان و مکان) ایران توجه کند و نتایج پژوهشش را با اسناد و دلایل و دیگر تاریخ نگاران مقایسه کند، متوجه می شود که در ایران تاریخ نگاران نتوانسته اند حقیقت درونی خودشان را نشان دهند. مثلادر تذکره الاولیای عطار شاهد انسان های فرهیخته ای هستیم که مطالب فراوانی از خواب و خیال و رویا می گویند، اما این انسان ها از واقعیت قابل لمس بسیار دور هستند. وی گفت: در حالی که تاریخ نگاران جدید پیوستگی حوادث تاریخی و فرهنگی را به واژه های کاربردی و رشد و دگرگونی این واژه ها همساز کردند و از روش هایی مثل حفاری های باستانی، سندپردازی و اسطوره خوانی بهره گرفته اند. از سوی دیگر موشکافی گفتار تاریخ نگاران ما را به چگونگی رشد گروهی و مردمی و زخم های مردم آشنا می کند. این رویکردهای جدید ضرورت نگاه دوباره به تاریخ ایران را آشکار می کند. به خصوص در طول تاریخ کهن ایران حوادث و رویدادهای فراوانی رخ داده و شاهد درهم آمیزی فرهنگ ها و اسطوره ها بوده ایم.
مورخ به مثابه روانکاو بالینی

مکارمی سپس به شباهت کار تاریخدان و روانکاو اشاره کرد و گفت: کار مورخ شبیه کاری که روانکاوی بالینی انجام می دهد، بررسی همان خاطرات و رفتارهای تلنبار شده آدمی است که در خلال زبان خود را نشان می دهد. گوش فرادادن به تاریخ نگاران آنان که از نزدیک به تلاش یک سرزمین نگریسته اند و حرکت اینان را در نظر گرفته اند، پلی است در گشایش رازهای پنهانی که در خاطرات قومی مردمان این سرزمین نهفته است. وی سپس به نظریات میشل فوکو که از دهه ۱۹۷۰ در محافل فکری غربی مطرح شد، اشاره کرد و گفت: فوکو نشان می دهد که به خصوص در علوم انسانی شناخت عینی وجود ندارد و اتفاقا یکی از مشکلات تاریخ نگاری ایران از همین جا ناشی می شود. تاریخ ما بر این پایه ها استوار است: تاریخ اسطوره ای و افسانه ای، تاریخ پنهان در گویش مردم، تاریخ پنهان در شعر و فرهنگ مردم و تاریخ به دست آمده در لابه لای سفرنامه ها و خاطرات و روزنوشته ها. این تاریخ شاخه های گوناگونی چون تاریخ اجتماعی، تاریخ سیاسی، تاریخ فرهنگی، تاریخ اقتصادی، تاریخ مذهبی، تاریخ عقیدتی و... دارد. اما منابع تاریخی ما چیستند؟ نخست فرهنگ خانواده که از راه قصه ها، متل ها و افسانه ها در گویش های گوناگون سینه به سینه به ما رسیده اند و این پایه نخستین شناخت ما از تاریخ است. منبع بعدی مدرسه است که به خصوص در سده حاضر به یکدستی رسیده و خوشبختانه در ذهن عموم نقش بسته است. منبع بعدی مدارس دینی و حوزه های سنتی است. در این فرهنگ تاریخ معنای خاص خودش را دارد که با فرهنگ اسطوره ای و فرهنگ خانواده ای و فرهنگ مدرسه ای متفاوت است. فرهنگی نیز در رسانه های عمومی تولید می شود که در سده اخیر این فرهنگ نیز متاسفانه چندان شفاف نبوده و نتوانسته شفافانه تاریخ را منتقل کند.
شیوه های تاریخ نگاری ایران

مکارمی در بخش دیگری از سخنانش به پژوهش های تاریخ نگاران ایرانی و غیرایرانی اشاره کرد و گفت: اگر به ریشه های اندیشه تاریخی مردم ایران بنگریم، می بینیم که پژوهش های ایرانیان و تصحیح متون قدیمی بسیار گسترده و ارزشمند است. همچنین تحقیقات غیرایرانیان درباره تاریخ ایران را می توان به دو دسته تقسیم کرد که نخست محققان اروپایی و امریکایی و دوم محققان بلوک شرق هستند. برخی از منابع نیز متعلق به محققان و تاریخ نگاران کهن یونانی است. همچنین پژوهش هایی که در زمینه فرهنگ عامه صورت گرفته است یا پژوهندگانی که در زمینه هایی مثل تاریخ اجتماعی (راوندی) یا تاریخ باستان (حسن پیرنیا) تحقیق کرده اند.
مصایب تاریخ نگاری ایرانی

وی سپس با رویکردی روانکاوانه به چالش های تاریخ نگاری ایرانی اشاره کرد و گفت: در وهله نخست باید به نفوذ نگرش مذهبی اشاره کرد. تاریخی که در مدارس ما خوانده می شود، نخستین بار در ابتدای قرن بیستم توسط کسانی نوشته شده که در مکتب های قدیمی پرورش یافته بودند. این تاریخ نگاران در دوران کودکی شان تحت تاثیر مکاتب سنتی بودند که در آن نگرش مذهبی غالب بوده است و این، تاثیر اساسی در پژوهش های تاریخی ایشان داشته است. برای مثال مورخان از اشاره به مذهب بزرگان علم و ادب و هنر طفره می رفتند. مساله دوم آن است که مورخان با فرهنگ کوچه و بازار آشنا نیستند. مساله سوم آن است که تاریخ نگاری ایرانی متاثر از نگرش چپ گرایانه است و به مساله فرهنگ توجه نمی شود. مساله بعدی تاریخ نگاری ایرانی بازگشت سطحی و ساده انگارانه در دوره پهلوی اول به تاریخ ایران باستان است که می کوشد نظام شاهنشاهی را مستمر و ۲۵۰۰ ساله نشان دهد. ر تاثیر این چهار مساله گفت: این مسائل اولاباعث شده که افتخار به امپراتوری گذشته رواج یابد، ثانیا به اندیشه سره نویسی و سره گویی انجامیده است. این مسائل به آشفتگی در فکر تاریخی منجر شده است و در نتیجه تاریخی که ما می خوانیم و می شناسیم روشن نیست. ما اگر درباره زخم های تاریخی خودمان فکر نکنیم و راجع به آنها صحبت نکنیم و وجوه مثبت و منفی آن را بازبینی نکنیم، این زخم ها را با خودمان نگه داشته ایم و سعی می کنیم در مقابل آنها مقاومت کنیم و این مقاومت باعث می شود که سندروم های مختلفی پدید آید.
ضرورت بازنگاری تاریخ ایران

وی تاکید کرد: به عنوان روانکاوی که تاریخ ایران را بررسی کرده است، معتقدم که تا زمانی که نگاه خودمان به تاریخ را یکسان نکنیم و از این پراکندگی دید و نگاه بیرون نیاوریم و برای هم آن را بیان نکنیم و تا زمانی که آن را با واقعیت تطبیق ندهیم، دولت-ملت نخواهیم شد. دولت-ملت وقتی ساخته می شود که یک پشتوانه تاریخی یکسان را نگاه کند. اسلامی ندوشن تاریخ نگار را کسی می خواند که قعر زمین را می خواند. من نیز معتقدم که قعر زمین را باید روایت کرد به شرط آنکه تلاش بکنیم وابسته های فکری و اعتقادی خودمان را درپرانتز بگذاریم و تاریخ دوباره ای برای خودمان روایت کنیم که در مقابل ملل و اقوام و تاریخ های دیگر قابل دفاع باشد. پیشنهاد من این است که با حضور روانکاوان و روانشناسان و باستان شناسان یک بار دیگر با همت و بلند نظری به تاریخ ایران و ایرانیان توجه کنیم